تأثير كاهشى احساسات منفى بر آگاهى
تأثير كاهشى احساسات منفى بر آگاهى
گفتيم هيجانات بر عملكرد مغز مؤثر است و احساسات عميق و عالى با كاركردهاى ذهنى بالاتر همراه است. احساسات و عواطف منفى و استرس، مانع عملكردهاى بهتر شناختى و موجب كاهش توانايى فرد در تفكر، يادآورى، آموزش، استدلال و تصميمهاى اثربخش مىشود. حالات احساسى مثبت، تأثير عكس داشته و عملكرد شناختى را تسهيل مىكند. هيجانات در الگوپردازى مهم هستند.
تنظيم احساسات مثبت نقش حياتى در رشد نوزاد و گسترش بافت عصبى دارد كه داراى پىآمدهاى عصبى بىشمارى در زندگى آيندهى وى است.
ايجاد و حفظ احساسات و نگرشهاى مثبت پايدار، دامنهى ادراكات، شناخت و رفتار را گسترش داده و به اين ترتيب توانايىهايى همچون خلّاقيت و درك شهودى را ارتقا مىدهند و موجب شفافيت ذهنى و ثبات احساسى و افزايش احساس آرامش و كاهش قابل ملاحظهى گفتوگوى درونذهنى و امنيت درونى و تصميمگيرى مؤثرتر و كاراتر مىشوند.
تجربهى مداوم احساسات مثبت، منجر به انعطافپذيرى، رشد روانى، بهبود سلامت، طول عمر، بهبود اثرات بعدى احساسات منفى و نامناسب يا معيوب در سيستم قلبى ـ عروقى، افزايش ايمنى، كاهش فشارخون و افزايش توازن هورمونها و سطوح چربى پايينتر مىباشد.
ناكامى، عصبانيت، اضطراب و نگرانى نمونههايى از احساسات منفى هستند. قدردانى و شفقت خالصانه و عشق پاك و بىقيد و شرط، نمونههايى از احساسات مثبت هستند.
لازم است احساسات مثبت فعالشده بهگونهاى تنظيم شوند كه در محدودهى فركانس تشديد احساساتى چون قدردانى، شفقت و عشق بمانند، نه اينكه در محدودهى احساساتى مانند هيجان، وجد و شعف قرار گيرند كه با الگوهاى روانتنى بىثباتترى همراه مىباشند.
الگوى موزون ضربان قلب در هنگام تجربهى حالات احساسىِ متفاوت، تغيير قابل توجهى را نشان مىدهد.
ادامه نوشته در متن کامل کتاب