وب سایت معرفی و خرید کتاب های صادق خادمی

دسترسی سریع و پنل کاربری

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

بساطت و تشخص وجود

 بساطت و تشخص وجود

وجود و هستى، بسيط محض و غيرمركب و در نهايت صرافت وجودى و وحدت است. حقيقت هستى، صرف، بسيط و عارى از هر نوع تعين و محدوديت و صفت و ماهيت و شرط و عدم و جنس و فصل است و در نهايت كمال و غنا و بى‌نيازى‌ست كه تركيبى ندارد و نه جزوى مى‌پذيرد و نه حكمى، و يك فردِ داراى تشخص است. لازم ذاتىِ وجود عينى، تشخص آن است كه تنها از طريق شهود ادراك مى‌شود و قضاياى مفهومى تنها شرح اسمى از آن هستند. از اين وجود تنها مى‌شود گفت وجود وجود است به ضرورت ازلى.

وجود اگر به خودى خود لحاظ شود، نه‌تنها نياز به اثبات ندارد و ثبوتش (تصورش ) با اثباتش ( تصديقش ) برابر است، بلكه به هيچ‌وجه دليل‌پذير و استنتاجى نيست و تمامى دلايلى كه ادعاى اثبات وجود و واقعيت را دارد، به نحوى به استنتاج نمى‌رسد. وجود، ثبوتى بيّن و بديهى دارد كه بايد همزيستى با آن را يافت و با حضور در پيشگاه وجود، مى‌شود ضرورت را در نهاد وجود يافت نه با بحث‌هاى مفهومى عقل استدلال‌گر و درگير سوداگرى.

فلسفه‌ى عينى بر پايه‌ى بداهت حقيقت وجود بنيان دارد، نه بداهت مفهوم آن. بداهت مفهوم و حقيقت وجود، قرآن‌كريم را از ذكر آن بى‌نياز ساخته است. همان‌گونه كه اثبات ذات حق‌تعالا در اين متن وحيانى نيامده است. اصل معرفت به ذات اقدس الاهى كه حق محض و مطلق است، همانند بداهت مفهوم وجود و نيز حقيقت آن، بديهى و فطرىِ هر پديده و بى‌نياز از اثبات، استدلال و تبيين است.

وجود، مصداق نامحدود است كه به حسب ذات بى‌تاست و موضوع هيچ حكمى نمى‌باشد و از هر نوع نمود اسمى، وصفى و محدوديت مفهومى حتى از همين حكم پيراسته است و غيب و مجهول مطلق مى‌باشد؛ غيبى كه در برابر ظهور نيست و هر واژه‌اى حتى واژه‌ى هستى در مقام آموزش بر آن اطلاق مى‌گردد. حقيقت چون مطلق است، قالب مفهوم نمى‌گيرد و با لحاظ اطلاق خود به اندازه‌ى ذهن و عقل كوچك و سطحى و نازل نمى‌شود تا ذهنى گردد. حقيقت وجود، مطلق و نيز نامتناهى و يكتا، بلكه بى‌تاست. حقيقت مطلق، چون مطلق است، هرچيزى دارد و به جايى محدود نمى‌شود و در جايى ايستار و پايانه نمى‌يابد و ازلى و ابدى‌ست و عدم را در هيچ جايى نمى‌پذيرد و هستى ويژگى ضرورى وجود است. وجود، اسم و صفتى نمى‌پذيرد و سكوت محض است، وگرنه مطلق نخواهد بود.

توحيدِ وجودى با شكستن تمامى تعينات و فناى كامل وصول مى‌شود نه با عقل استدلال‌گر. فهم عقل با حركت از مطلوب به سوى مبادى و زمينه‌هاى مناسب و اعتبار تفصيلى همه‌ى معانى و دانسته‌هاى نهفته‌شده و به دست‌آوردن و جداسازى مقدمه‌هاى مناسب و تعيين مطلوب و با حركت ديگرى از مبادى تعيين‌شده به سوى مطلوب به ترتيب و چينش خاص نيازمند است و هر دو حركت با ملاحظه‌ى تعين‌هاى بسيارى‌ست كه با توحيد وجودى منافات دارد.

صادق خادمی وب‌سایت
صادق خادمی | متولد 1356 | نویسنده کتاب آگاهی و انسان الاهی | سی سال سابقه تحصیل و تحقیق در حوزه فقه، فلسفه و عرفان | فوق لیسانس فلسفه و کلام اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *