وب سایت معرفی و خرید کتاب های صادق خادمی

دسترسی سریع و پنل کاربری

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

مواظبت بر بهداشت و سلامت تن

مواظبت بر بهداشت و سلامت تن

مغز داراى سه كاربست مهم است: مديريت خودآگاه، تنظيم تنفس و هضم غذا. اگر مغز با ضعف و اختلالى مواجه شود، اين سه كاربست مهم دچار آسيب مى‌شود.

البته تن و به تبع آن مغز به‌طور خودبنياد و خودكاربست توان تصحيح و ترميم خود را دارد. تن را به داروخانه‌اى كامل تشبيه مى‌كنند كه در صورت تغذيه‌ى سالم، لازم و كافى و حفظ اقتدار و مبتلانبودن به ضعف و مانع، مى‌تواند هر دارويى را براى درمان يا حتى پيشگيرى در خود توليد كند، بلكه به پزشك حاذق، هوشيار و جراح آگاه و ترميم‌گر طبيعى مى‌ماند كه درد را به‌موقع تشخيص مى‌دهد و چنان‌چه بازدارنده‌ى خارجى در كار تن دخالت نكند، چاره‌ى آن را عملياتى مى‌كند. مغز نيز بر فرض آسيب، توانمندى ترميم و بازسازى و پويايى خود و انجام وظايف خويش از طريق هماهنگ‌شدن با داده‌هايى را دارد كه به درون آن مى‌آيند. تنها عضو آسيب‌پذير دندان است كه توان ترميم و بازسازى خود را ندارد و ترميم آن نيازمند دخالت انسانى‌ست. تمامى عناصرى كه در كره‌ى زمين شناخته‌شده و تاكنون به بيش از صد عنصر رسيده و البته شمار آن‌ها در طبيعت ناسوت ده‌ها برابر بيش از اين خواهد بود، در تن انسانى نيز هست و تن انسان كمبودى براى توليد خودبنياد و تأمين انواع نيازها ندارد.

مغز افزون بر نورون‌ها ( Neuron ) يا سلول‌هاى عصبى كه پيش‌تر از آن گفتيم، از سلول‌هاى پشتيبان يا نوروگليا ( Neuroglia ) نيز تشكيل يافته است.

سلول‌هاى عصبى در زمان جنينى شكل مى‌يابند و پس از تولد بر مقدار آن‌ها افزوده نمى‌شود و اين، اهميت دوره‌ى جنينى در توانمندى آگاهى را مى‌رساند. البته فعاليت‌هاى ذهنى مى‌تواند كارايى آن‌ها را بهتر و حجيم‌تر كند. نرخ رشد مغز در نوزاد سه‌برابر آن در يك‌سالگىِ اوست. رشد رشته‌هاى عصبى جديد با توجه به پاسخ‌هاى طبيعى به فعاليت‌هاى ذهنى‌ست. دانش تجربى مى‌گويد سلول‌هاى عصبى (نورون‌ها ) با نرخ دويست و پنجاه‌هزار سلول عصبى در دقيقه در طول دوره‌ى اولى جنينى رشد مى‌كنند و مغز نوزاد در زمان تولد به اندازه‌ى مغز يك انسان بالغ است و غالب سلول‌هاى عصبى را داراست.

سلول‌هاى پشتيبان، بافت عصبى را حمايت مى‌كنند و كار تغذيه و بازسازى اندامك‌هاى نورون‌ها را به‌عهده دارند و تكثير آن‌ها در تمامى زمان حيات ادامه دارد. با حجيم‌ترشدن نورون‌ها، تعداد سلول‌هاى پشتيبان افزايش مى‌يابد و نورون‌ها قابليت بيش‌ترى پيدا مى‌كنند.

با استفاده از ورزش‌هاى ساده مى‌توان نظام تغذيه و خوراك‌رسانى و توانايى سلول‌هاى مغزى را حفظ كرد و افزايش داد.

جناب ابن‌سينا ( وفات 428 ق ) طبيب حاذق ايرانى، اساس تن‌درستى را به ترتيب اهميت بر ورزش، غذا و خواب مى‌داند و مى‌نويسد: « از آن‌جا كه اساس تندرستى بر ورزش و غذا و خواب قرار دارد، بهتر است اهم را بر مهم ترجيح دهيم و موضوع ورزش را پيش كشيم »[1] . او ورزش را در برنامه‌ى بهبودى تندرستان، مهم‌تر از  غذا و خواب مى‌شمرد. وى در توضيح ادعاى خود مى‌نويسد: تمام قسمت‌هاى غذايى كه مى‌خوريم، كنش غذايى ندارد، بلكه در هر مرحله از مراحل هضم، بخشى از آن به صورت ماده‌ى زائد درمى‌آيد و طبيعت مى‌كوشد آن را از بدن دفع نمايد، اما طبيعت، قدرت دفع همه‌ى مواد زائد را ندارد و همواره بخشى از آن بعد از هر هضم در بدن باقى مى‌ماند و با زيادشدن و جمع‌گرديدن آن، اين مواد دفعى براى تن زيان‌آور خواهند بود. پس چاره‌اى جز بيرون‌راندن آن‌ها از بدن نيست و بيرون‌راندن اين مواد به‌وسيله‌ى ورزش و حركات جنبشى تن صورت مى‌گيرد.

ورزش، حرارت ملايم پديد مى‌آورد و مواد دفعى را روزبه‌روز مى‌گدازد و آن‌ها را به‌طور منظم و مرتب، از جاى لغزانده و بيرون مى‌نمايد و از جمع‌شدن و دخالت منفى در تن مانع مى‌شود. با دفع اين مواد زايد، جاى غذا خالى مانده و اندام‌ها براى پذيرش غذا آمادگى بيش‌ترى مى‌يابند.

گردش خون، سه وظيفه‌ى مهم: تنفس و رساندن اكسيژن به سلول و دوركردن گاز كربنيك ناشى از سوخت و ساز سلولى، تغذيه و رساندن مواد غذايى به سلول و دفع سموم و مواد زائد حاصل از فعاليت حياتى سلول را بر عهده دارد. فقط در داخل ريه‌ها بيش از سيصدهزار ميليون مويرگ خونى كوچك قرار دارد كه در گردش خون حاوى اكسيژن نقش دارد. طول تقريبى مجموع رگ‌هاى خونى تن را حدو صدهزار كيلومتر تخمين زده‌اند. با تعبيرى شاعرانه مى‌گويند: بدن در مايعى به نام خون شناور است. البته به‌جز قرنيه‌ى چشم كه اكسيژن را به‌طور مستقيم از هوا دريافت مى‌كند.

اگر خون به‌قدر كافى به عضوى نرسد، فعاليت و حيات آن دچار اختلال مى‌گردد و به تناسب كاهش جريان خون، آن عضو نيز از رشد، كار و مقاومت باز خواهد ماند. حركت اعضا باعث تسريع جريان خون و بهبود تنفس و تغذيه‌ى آنها مى‌گردد. در حقيقت، حركت و جنبش سبب نياز بيش‌تر به اكسيژن و غذا و افزايش جريان خون و رسيدن اكسيژن و غذاى فزونى به بدن مى‌گردد.

اين، اصلِ بسيار مهمِ آتروفى و ضعيف‌شدن عضو، با فقدان كاربست در فيزيولوژى‌ست. عضوى كه كار نكند، به ضعف و تحليل محكوم است. عضوى كه بيش‌تر كار مى‌كند به صورت طبيعى خون و در نتيجه غذا و اكسيژن بيش‌ترى را به طرف خود جذب مى‌كند. از طرف ديگر، كم‌خونى نسبى اعضاى غيرفعال ديگر آتروفيه‌شدن و ضعف تدريجى آن‌ها را در پى خواهد داشت.

ورزش و حركات جنبشى تن، موجب افزايش عروق فرعى ( جانبى ) قلب مى‌شود و به‌تدريج رگ‌هاى جديدى را براى تأمين اكسيژن و غذاى كافى ايجاد مى‌نمايد. افزايش اين رگ‌ها در عضله‌ى قلب، كار آن را بهبود بخشيده و از كمبود اكسيژن عضله و عوارض آن يعنى سكته‌ى قلبى و آنژين صدرى جلوگيرى مى‌كند.

ابن‌سينا ورزش و تربيت بدنى را يكى از اركان برنامه‌ى درسى نوجوانان معرفى كرده و معتقد است كه نوجوان بايد بخشى از وقت خود را به ورزش‌هايى چون راهپيمايى اختصاص دهد.

ورزش در دوران كودكى از اهميت مضاعفى برخوردار است؛ زيرا سيستم ادراكى و حركتى را توسعه مى‌دهد و مهارت‌هاى پايه همچون دويدن، پريدن و جهش‌كردن را در كودك افزايش داده و به او  مى‌آموزد كه چگونه از نيروى عقلى و قابليت‌هاى ذهنى خود، تا حد امكان استفاده كند.

انجام ورزش و داشتن تحرك لازم در زندگى، مى‌تواند بازدارنده از آتروفى و كوچك‌شدن مغز و از بين‌رفتن نورون‌ها و اتصالات ميان آن‌ها شود.

با آتروفى مغز، مشكلاتى براى دستگاه ذهن، حافظه و فكركردن پيشامد مى‌كند كه از جمله‌ى آن‌ها مى‌تواند زوال عقل، از دست‌رفتن هوشيارى، ناتوانى در درك معناى كلمات و نوشتن و خواندن واژگان و درگيرى با اختلالات مربوط به يادگيرى و ازدست‌رفتن قدرت تكلم و سخن‌گويى باشد.

آتروفى و نيز از بين‌رفتن سلول‌هاى مغزى ممكن است با حوادثى مانند سقوط، تصادف و برخورد هرگونه ضربه به سر رخ دهد. بنابراين در ناسوت پرآفت بايد خود را با سياست پيش‌گيرانه و بازدارنده، از حوادث اين‌چنينى محافظت كرد.

حكومت‌هاى استبدادى براى رهايى از منتقدان متخصص و مبارزان آگاه، با واردكردن نوعى ضربه‌ى عمدى به سر، با هدف ايجاد اختلال در كاربست مغز، مانع مسير خودكامگى خويش را حذف و قدرت مغز و آگاهى بازدارنده‌ى منتقد و مبارز را غيرقابل كاربرد مى‌سازند.

[1] – ابن‌سينا، حسين‌بن عبدالله، قانون، القانون فى الطب، ج 1، ترجمه‌ى عبدالرحمان شرفكندى، تهران، سروش،1363 ـ 1370، ص 366 .

صادق خادمی وب‌سایت
صادق خادمی | متولد 1356 | نویسنده کتاب آگاهی و انسان الاهی | سی سال سابقه تحصیل و تحقیق در حوزه فقه، فلسفه و عرفان | فوق لیسانس فلسفه و کلام اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *