در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

ولايت مودّت

دریافت تحلیل آکادمیک این مطلب!

مایلید خلاصه‌ای از این مطلب را مطالعه کرده و سپس یک تحلیل علمی و دقیق از کل مقاله توسط هوش مصنوعی دریافت کنید؟

این ابزار در یک تب جدید باز می‌شود

 ولايت مودّت

 مراحل كشش و ميل و دوستى در قرآن‌كريم آمده است. مرحله‌ى نخست آن، مودّت است. ميل و كشش عاطفى به انسانى به جهت انس و همزيستى با او داراى سه مرحله‌ى كيفى و كلى‌ست: مودّت، محبت و عشق. قرآن‌كريم به مودّت به اهل‌بيت  علیهم السلام به عنوان فريضه و واجب دينى سفارش نموده است.

( قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرآ إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنآ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ  ).

بگو به ازاى آن ( رسالت ) پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر ميل و دوستى درباره‌ى خويشاوندان و هركس نيكى به‌جاى آورد ( و طاعتى اندوزد ) براى او در ثواب آن خواهيم افزود. به‌قطع خدا آمرزنده و قدرشناس است. شورا / 23 .

ثمره‌ى مودّت و ميل به اهل‌بيت پيامبراكرم  صلی الله علیه و آله و سلم ( اقربا ) نجات خواهان است و اين ثمره به خود مردمانان بازمى‌گردد؛ زيرا اين ربط و همنشينىِ متناسب به انس و پديدارشدن تناسب در علم و محبت و همزيستى و اجتماع با آل‌محمد  علیهم السلام در دنيا و حشر با آنان در آخرت مى‌انجامد. پيامبراكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند هرشخصى همراه كسى محشور مى‌شود كه او را دوست داشته است. بنابراين وجوب مودّت و لزوم تبعيت از اهل‌بيت  علیهم السلام ، كه اجر رسالت است، رحمت حق‌تعالا به خواهان براى رسيدن به مطلوب و هدايت به كمالات بالاتر و معرفت مقام ختمى و حق والاى آن‌ها و جذبه و كشش و ارتقاى به‌سوى اين محبوبان كل و اشرف خلايق‌اند كه افضل از همه‌ى پديده‌ها و در رفيع‌ترين مقام ولايت كلى‌اند و معرفت آن‌ها به نورانيت و ولايت عين معرفت حق‌تعالا و صفابخش و صافى‌كننده‌ى باطن است.

وجوب مودّت به اهل‌بيت  علیهم السلام پسامد و برآيند حبّ حق‌تعالا به آن محبوبان حق‌تعالا در مقام جمع‌جمع و احديت وجود است. اين وجوب در روايت زير تصريح شده است :

« وَ صَحَّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ خَطَبَ اَلنَّاسَ فَقَالَ فِي خُطْبَتِهِ: أَنَا مِنْ أَهْلِ اَلْبَيْتِ اَلَّذِينَ اِفْتَرَضَ اَللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فَقَالَ تَعَالَى شَأْنُهُ ( قُلْ لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرآ إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنآ  )، فَاقْتِرَافُ اَلْحَسَنَةِ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ »[1] .

 امام‌حسن  علیه السلام فرمودند: ما از همان خانواده‌اى هستيم كه مودّت آن‌ها بر هر مسلمانى واجب شده است به دليل فرموده‌ى خداوند: بگو به ازاى آن ( رسالت ) پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر ميل و دوستى درباره‌ى خويشاوندان و هركس نيكى به‌جاى آورد ( و طاعتى اندوزد ) براى او در ثواب آن خواهيم افزود. افزونى ثواب، مودّت ما اهل‌بيت است.

اهل‌بيت علیهم السلام در بدايت پيدايى، محبوب حق‌تعالا بوده‌اند و حب حق‌تعالا به آن‌ها سبب ظهور و پيدايى تمامى پديدارهاست و آنان محبوب كامل و تمام معشوق حق‌اند به عين عشق و ابتهاج حق‌تعالا به ذات خود. بنابراين عشق و محبت خداوند به اهل‌بيت علیهم السلام منشأ تجلى الاهى در پديده‌هاست و ديگر پديده‌ها به تبع و پيرو پيدايى آن‌ها آفريده شده‌اند، وگرنه حب آن‌ها سبب نيل به حق‌تعالا و حشر با آن‌ها دليل رسيدن به مقامات عالى نبود و غايت خلقت پديده‌ها نمى‌گرديدند. علت غايى نيز به علت فاعلى برمى‌گردد و هم نهايت و غايت پيدايى و هم مبدء ظهور، آنان مى‌باشند. راه حق‌تعالا صراط آنان است و همه براى هدايت و وصول به حق‌تعالا نيازمند مودّت و متابعت عملى از اهل‌بيت  علیهم السلام و حركت بر صراط آنان مى‌باشند و بدون اين پيروى، حق‌خواهى و حق‌پويى ممكن نيست.

استثنا در آيه‌ى شريفه مودّت، منقطع است و براى همين بر رسالت حضرت ختمى‌مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم هيچ‌گونه اجرى درخواست نشده است. با محبّت اهل‌بيت  علیهم السلام ولايت حضرت حق‌تعالا و قرب به او و رحمت رحيمى حضرتش بهره‌ى اهل مودّت مى‌گردد. همان‌گونه كه گفته شد مودّت اهل‌بيت  علیهم السلام ، موجب هدايت و صفا و نورانيت روح و مناسبت روحى ميان خواهان و مطلوب و جذبه به سوى آنان و در نهايت حشر با ايشان مى‌گردد.

وجوب مودّت اهل‌بيت  علیهم السلام مى‌رساند كه آنان علت غايى ظهور و مفتاح مفاتيح غيب و شهودند. علت غايى ظهور، حشر و همزيستى با انسان ولايى و حقّى‌ست و چون علت غايى به علت فاعلى بازگشت دارد، پس آنان فاعل پيدايى و واسطه‌ى در ظهورند و معرفت خداوند همراه با معرفت ايشان مى‌باشد. مرتبه‌ى ولايت آنان، مقام حبّ ذات به ذات است و ايشان هم در ذات و هم در مقام عنايت نخستين و احديت ذات، محبوب حق‌اند و در پديده‌ها نيز حب و عشق به اهل‌بيت علیهم السلام لازم و اقرار به ولايت آنان از شرايط توحيد و صراط حق‌پويى‌ست. پس مسير حركت از حبّ ازلى و نزولى و تحويلى تا حبّ كمالى و ارتقايى مسير ولايت است كه « سير حبّى » خوانده مى‌شود. از يك سو مظهر حبيب مطلق‌اند و عشق و محبت نهان خداوند را در سراسر ظهور تجلى مى‌دهند، و از سوى ديگر غايت حركت حبّى در سير صعودند و به جاذبه‌ى ولايت آن‌ها هر پديده‌اى به بروز كمال خود توفيق مى‌يابد. همان‌طور كه حبّ حق‌تعالا به حقيقت ولايت كلى علت ظهور فيض و محبت در همه‌ى مراتب پديدارهاست، تنها حركت در مسير ولايت اهل‌بيت علیهم السلام مشمول حبّ حق‌تعالاست. بر اين اساس غايت سير حركت حبّى، ولايت و محبت اهل‌بيت علیهم السلام است، زيرا غايت حركت حبّى بايد در بدايتِ ظهور، محبوب حق‌تعالا باشد تا بتواند حب ازلى را به حبّ كمالى حق متصل سازد و چون علت غايى به علت فاعلى برمى‌گردد، پس علت پديده‌ها و غايت آن‌ها اهل‌بيت علیهم السلام هستند و تنها در پرتو محبت اهل‌بيت علیهم السلام است كه رحمت واسع الاهى به پديدارها رسيده و حب ازلى به غايت كمال واصل مى‌گردد. چون حبّ حق‌تعالا به اهل‌بيت  علیهم السلام تام و تمام است و حبّ تام، محبت را دوسويه مى‌كند، حق نيز محبوب ايشان است و آنان مى‌توانند رشددهنده‌ى محبت ديگران باشند و وصول به مقام محبت و ولايت آن‌ها حشر كمالى و غايت نهايى پديده‌ها و مزد رسالت مى‌باشد. پس مأموريت رسالت، تحقق ربط و مناسبت و برقرارساختن همزيستىِ مودّت‌آميز به عنوان پايه‌ى زندگى و زيست سالم دنيوى و خوشبختىِ اخروى‌ست.

دوستى‌كردن و اظهار دوستى و زمينه‌ى فراهم‌آمدن مودّت در اختيار بندگان و داراى حيث آموختنى‌ست و با دوست‌داشتن و محبت و ولايت كه موهبتى‌ست تفاوت دارد. مودّت و ميل‌داشتن به ديگرى و خواستارش‌شدن با اظهار دوستى و دوام ربط، همنشينى، انس و همزيستى و مشاهده‌ى كمالات مطلوب و لذت‌بردن از آن و تأمين توقّعات ايجاد مى‌شود.

در مودّت، صفاتى ظاهرى مانند شيرينى و حلاوت در سخنگويى، تازگى، نشاط، تميزى، زيبايى، ملاحت و نمك‌داشتن، آگاهى و صفاى آشكار سبب ميل و تن‌باختگى مى‌شود.

مودّت و احساس ميل و كشش عاطفىِ خواهان به مطلوب و دوستى‌كردن و اظهار آن هوسى تغييرپذير، ميلى فيزيكى، امرى تنمند، و هورمونى‌ست و هرچه هم شديد باشد، از نفْس فراتر نمى‌رود و آلوده به خودخواهى‌ست. در مودّت و ميل احساسى و نفسانى، معيار دوستى كمال، زيبايى و حُسنى است كه خواهان در ديگرى آگاه مى‌شود و آن را براى خود مى‌خواهد تا با اظهار دوستى تصاحبش كند و مالك شود و در اختيار خود و مصرف خويش بگيرد. از اين رو مودّت نوعى معامله و داد و ستد و در يك ارتباط دوسويه و از سنخ طمع‌ورزى‌ست. مودّت و مرتبه‌ى نخست ربط و كشش به ديگرى داراى هوس‌ها، توقّع‌ها و انتظارهاى پى‌درپى و اطاعت‌پذيرى‌هاى پايان‌ناپذير و انواع طمع‌ها و ميول نفسانى‌ست كه برآورده‌شدن آن در عمل ظاهر مى‌گردد و نياز به اظهار و جرى كاربستى دارد. براى همين، موّدت و دوستى‌كردن در كردار تجلى و اظهار دارد و چون تحت تدبير و سياست عملى‌ست، سنجه‌ى آن به واكنش‌هاى كردارى و رفتارى‌ست و تا وقتى پايدار مى‌ماند كه توقع و انتظار فرد طالب و ميل‌كننده در عمل فرد مطلوب، با نرمى، مهربانى، رحمت‌ورزى، مراوده و آمد و شد و با سرسپردگى، تسليم و اطاعت‌ورزى تأمين شود و مودّت و ميل مطلوب و دوستى‌كردنِ او، به‌طور مرتّب ابراز و اظهار گردد.

فردِ درگير مودّت تنى، اسير هيجان‌ها و انگيزه‌هاى موقتى مى‌شود كه مطلوب وى آن‌ها را ايجاد مى‌كند. وى با تكلّف و واردكردن سختى به خود و بالابردن تاب‌آورى و توان نازكشى خويش، مى‌خواهد با مطلوبش ارتباط، وصل و همنشينى داشته باشد و از اين همنشينى و همزيستى و ربط، نشاطِ تنى و لذت نفسانى مى‌گيرد.

وى در ميل احساسى به وصل، به پيرايه آلوده است و صافى نيست. براى مثال، اگر مطلوب خود را غايب و ناظر بر كردار و احساسات خود نبيند، انگيزه‌ى وى براى سعى و تلاش به‌خاطر او كه با تكلّف و سختى همراه است، كاهش مى‌يابد اما در حضور او بر نشاط و تاب‌آورى وى افزوده مى‌شود و احتياط، مواظبت و محافظه‌كارى دارد تا چيزى كه مطلوب وى را ناخوشايند مى‌سازد، مرتكب نشود و كردارى داشته باشد كه او مى‌پسندد و از آن خوشايند دارد.

در مودّتِ احساسى، اگر زمينه‌ى دلخورى ميان دو خاطرخواه رخ دهد، آن دو به‌راحتى و بدون دلتنگى يكديگر را ترك مى‌كنند و به دليل طبيعت نفسانى و تنى آن، ممكن است به تقابل و دشمنى و بدخواهى عليه هم اقدام كنند. قرآن‌كريم درباره‌ى فرجام و عاقبت بعضى از موّدت‌هاى غريزى و تنمند و ميل‌هاى نفسانى، در صحنه‌ى ضرر و زيان و رخدادِ آسيب مى‌فرمايد :

( وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانآ مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضآ وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ  ).

و ( ابراهيم ) گفت جز خدا فقط بت‌هايى را اختيار كرده‌ايد كه آن هم براى ميل ميان شما در زندگى دنياست، آن‌گاه روز قيامت بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مى‌كنند و جايتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود. عنكبوت / 25 .

[1] ـ ابن‌شهرآشوب، محمدبن على، المناقب، ج 4، پيشين، ص 3.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Footer Section

🔍 در حال آماده‌سازی تحلیل هوشمند...

پنجره جدیدی برای شما باز شد. چنانچه تحلیل مقاله را در آنجا مطالعه نمودید، این پنجره را ببندید.

بالا منو آهنگ تصویر تازه‌ها
فهرست اصلی
خوشحالیم میزبان شما در وب سایت صادق خادمی هستیم ...

پخش آهنگ

نمایش تصویر

تصویر